چه کنیم از گناه کردن خجالت بکشیم؟!

(بسم الله الرحمن الرحیم)

مرحوم مرشد چلویی می‌گفت: خدایا! من با اینکه می‌دانم نمی‌توانم و توان ندارم و دروغ می‌گویم، اما حاضرم به جای همه محبین اهل‌ بیت(ع) من را در جهنم ببری، اما آن‌ها را در جهنم نیاندازی و مستقیم پیش امیرالمؤمنین(ع) ببری.

 

به نقل از وبگاه حوزه علمیه امام مهدی(عج)، آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر این مدرسه دینی به مناسبت ماه مبارک رمضان به شرح دعای ابوحمزه ثمالی پرداخته است که بخش هجدهم آن در ادامه می‌آید:

« فَیَا مَنْ رَبَّانِی فِی الدُّنْیَا بِإِحْسَانِهِ وَ تَفَضُّلِهِ وَ نِعَمِهِ وَ أَشَارَ لِی فِی الْآخِرَةِ إِلَى عَفْوِهِ وَ کَرَمِهِ»

*اعمال؛ انجام تکلیف از سوی ما و پرورش از سوی خدا

بیان شد: همه چیز در دنیا و آخرت به ید پروردگار عالم است، در این دنیا ما را پرورش می‌دهد؛ پس اعمالمان هم متعلّق به خودش است، چون او پرورش داده است. لذا به حقیقت فردای قیامت، انبیاء، معصومین، اولیاء و خصّیصین هم طلب‌کار نیستند، چه برسد به ما؟! هیچ‌کس طلب‌کار نیست.

«وَأَشَارَ لِی فِی الْآخِرَةِ إِلَى عَفْوِهِ وَ کَرَمِهِ»، خدا! خودت اشاره کردی که فردای قیامت هم امیدتان به عفو و کرم من باشد، نه به اعمالتان. این، کلّ قضیّه است، اگر انسان این را بفهمد، برنده است.

خدا کند این را ملکه وجودی خود کنیم که بسیار خوشمزه می‌شود. صبح، ظهر، شب، وقتی نماز می‌خوانیم، وقتی روزه می‌گیریم، وقتی خمسمان را می‌دهیم، وقتی ازدواج می‌کنیم و ... یادمان باشد. حتّی در ایّام جهاد مثل ایّام دفاع مقدّس یادمان باشد. یا وقتی به زیارت می‌رویم، یادمان باشد. لذا هر کاری می‌کنیم، یادمان باشد که مربّی اوست و او دارد پرورشش می‌دهد و ما داریم تکلیفمان را انجام می‌دهیم.

این تکلیف‌گرایی باید کد اساسی زندگی ما در فکرمان باشد که ما فقط تکلیفمان را انجام دادیم و این تکلیف هم باید همان‌طور که او بیان فرموده، باشد. عبد همین است. منتها معلوم است نقص در آن است، چون بالاخره ما محدود هستیم و خود ذوالجلال و الاکرام هم می‌داند و از ما انتظار زیادی ندارد. پس ما فقط باید تکلیفمان را انجام بدهیم.

تازه اگر اعمالمان خوب هم باشد؛ یعنی هیچ نقصی نداشته باشد، خودش پرورشش داده است. اگر نقص هم باشد که از ناحیه ماست. پس دیگر طلب‌کار نیستیم. آن‌وقت چنان زندگی شیرین و آرام و متین برای انسان می‌شود که حد ندارد - نکته‌ای هم بنا بود بیان کنم که إن‌شاءالله بعد از این لیالی قدر بیان می‌کنم -

منتها به ما یاد دادند که ببینید عفو خدا یعنی چه. گرچه ما به هیچ عنوان، معانی حقیقی این مطالب، از جمله عفو، کرم، تفضّل، پرورش و نعم خدا و ... را به خوبی نمی‌فهمیم. امّا وظیفه داریم در حدّ خودمان با این صفات الهی آشنا بشویم و تا یک مقداری بفهمیم چیست و درک کنیم «لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها» .

*دینی که همیشه بر گردن کریم است!

«وَ أَشَارَ لِی فِی الْآخِرَةِ إِلَى عَفْوِهِ وَ کَرَمِهِ»، لذا یک مقدار راجع به عفو حضرتش بیان کردیم، دو، سه نکته هم راجع به کرم ذوالجلال و الاکرام بیان می‌کنیم که ببینیم کرم چیست که ما فردای قیامت هم جدّی جدّی نیاز به این کرم داریم.

همان‌طور که بیان شد: در قرآن کریم و مجید الهی آمده: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی‏ آدَمَ»، یعنی خداوند ما را هم در کرم و بزرگواری قرار داده است.

یکی از مطالبی که در باب کرم ذوالجلال و الاکرام است، این است که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «الکریمُ یَرى مَکارِمَ أفعالِهِ دَینا علَیهِ یَقضیهِ ، اللَّئیمُ یَرى سَوالِفَ إحسانِهِ دَینا لَهُ یَقتَضیهِ‏»، حضرت به زیبایی نازله کرم را در حدی که ما بفهمیم، توصیف می‌کنند. می‌فرمایند: خصوصیّت کریم - که کرم از همین خصوصیّت به وجود می‌آید و انسان را کریم می‌کند - این است: آن مکارم، کارهای کریمانه و نیک را در افعالش برای خود، دین می‌داند.

کریم، بزرگوار است و می‌گذرد. بیان شده: «الکریم خصلتان، العفو و الامان» کریم، دو خصلت دارد، یکی عفو است و یکی هم اینکه امان می‌دهد. تا کسی به فرد کریم بگوید: ببخشید، می‌گوید: چشم.

حضرت می‌فرمایند: کریم، کارهای کریمانه را یک دینی به گردن خودش می‌بیند که حتماً باید آن دین را ادا کند. از جمله این‌ها، این است که عفو را در وجود خودش، دین می‌داند. یعنی کسی که کریم است، چون خصلت عفو و امان دارد، به خودش نگاه می‌کند، نه به طرف مقابلش.

لذا یک جمله‌ای را بیان می‌کنند که خیلی جالب است و آن، اینکه خصوصیّت درونی کریم این است که «نَظَر شیئاً علی کرامته»، به هر چیز که نگاه می‌کند، با کرامت نگاه می‌کند. به فعل طرف نگاه نمی‌کند، به فعل خودش نگاه می‌کند که فعل خودش هم کریم بودن است.

پروردگار عالم به افعال من و شما نگاه نمی‌کند، به فعل خودش که کریمانه است، نگاه می‌کند که خصوصیّتش هم عفو است و امان می‌دهد. با وجود اینکه تا حالا، من و امثال من، این همه گناه کردیم، خدا شاهد است اگر امان نداده بود، تمام شده بود. پس پروردگار عالم امان می‌دهد.

یک سؤال: ستّاریّت ذوالجلال و الاکرام برای چیست؟ ذوالجلال و الاکرام، ستّار است؛ چون می‌خواهد امان بدهد و إلّا اگر نمی‌خواست امان بدهد، کاری نداشت، پرده را بالا می‌زد، بعد من و تو هم نمی‌توانستیم اعتراض کنیم. اگر هم اعتراض می‌کردیم، می‌فرمود: فعل خودتان هست، فعل من که نیست. این عمل، عمل خود شماست که رؤیت خلق شد، به من چه ارتباطی دارد؟!

امّا ستاریّت ذوالجلال و الاکرام برای این است که می‌خواهد به ما امان بدهد؛ چرا؟ چون کریم است. «الکریمُ یَرى مَکارِمَ أفعالِهِ دَینا علَیهِ یَقضیهِ‏»، کریم این مطلب را دینی برای خودش می‌داند؛ یعنی می‌گوید: اگر من این کار را نکنم، مدیون هستم. خیلی عجیب است!

ببینید من و شما وقتی به کسی دینی داریم، می‌گوییم: باید حتماً دینش را ادا کنم، او گردن من حقّی دارد و ... . پروردگار عالم می‌گوید: من کریم هستم، اگر رفتارم کریمانه نباشد، نمی‌شود. من به طرف مقابلم کار ندارم. شاید طرف مقابل من - نعوذبالله - لئیم باشد، امّا من کریم هستم.

امّا لئیم چیست؟ «اللَّئیمُ یَرى سَوالِفَ إحسانِهِ دَینا لَهُ یَقتَضیهِ‏»، آن فرومایه و پست، اگر در گذشته، به کسی احسان کرده باشد، می‌گوید: او باید حتماً دین من را ادا کند. یعنی شاید یک مقدار کمی احسان کرده باشد، امّا می‌گوید: او باید یک جایی جبران کند. امّا کریم این‌طور نیست.

*چه کنیم از گناه کردن خجالت بکشیم؟

لذا کریم نمی‌گوید: شما عمل انجام دهید که من به عمل شما جبران کنم. بعضی از عرفای عظیم‌الشّأن تعبیری دارند که این، براساس فرمایش امیرالمؤمنین است، می‌گویند: اصلاً فرض کنیم جهنّم و بهشتی نبود، همین که من مخلوق ذوالجلال و الاکرام هستم، می‌طلبد که من پروردگار عالم را عبادت کنم و پروردگار عالم هم فرض می‌کند که بندگانش اصلاً هیچ عملی انجام ندادند، آنچه که در وجود ذوالجلال و الاکرام است، کرم است، لذا کار او کریمانه است. پس به افعال ما کاری ندارد.

امّا حالا که به افعال ما کاری ندارد، پس ما چرا افعال را انجام می‌دهیم؟ یک‌باره ما را بی حساب و کتاب ببرد! باید گفت: ما باید بر خودمان فرض بدانیم؛ چون خالق داریم. اصلاً کاری به عذاب و ثواب اعمال، یا دخول در نار و دخول در جنّه نداریم. کما اینکه پروردگار عالم هم بزرگواری و احسان را بر خودش فرض دانسته است.

پس برای همین است که خداوند متعال می‌گوید: بدانید که من فردای قیامت با شما کریمانه برخورد می‌کنم. اگر کسی جدّی با این عنوان باشد، خودش خجالت می‌کشد که در محضر الهی، گناه کند.

تصوّر کنید کسی این‌قدر کریمانه با انسان برخورد کند و بخواهد فردای قیامت هم با همین کرمش با من برخورد کند، آن‌ وقت من گناه کنم؟! اصلاً خود این عمل، زشت، بی‌حیایی، بی‌ادبی، عین جهل و عین نفهمی است.

فرمودند: «وَ أَشَارَ لِی فِی الْآخِرَةِ إِلَى عَفْوِهِ وَ کَرَمِهِ»، آن‌ وقت من گناه کنم؟! اصلاً خود طرف خجل می‌شود. می‌دانم در عمل من هیچ چیزی نیست، امّا چرا گناه کنم؟! واقعاً بی‌حیایی و بی‌ادبی نیست در محضر ذوالجلال و الاکرامی که این‌ طور کریم است، گناه کنم؟!

این، همان باب معرفت را ایجاد می‌کند و معرفت که می‌گویند، همین است. اینکه اولیاء خدا هم این‌طور معرفت دارند و خودشان را شرمسار عندالله تبارک و تعالی می‌بینند که درست هم می‌بینند، همین است. آن‌ها خود را در محضر ذوالجلال و الاکرامی می‌بینند که آن‌ها را خلق کرده، این‌طور هم کریمانه با آن‌ها برخورد کرده و بعد هم می‌خواهد انسان‌ها خلیفه او شوند و کریم باشند و همه کاری هم برای انسان می‌کند. لذا خیلی شرمسار هستند که انسان بخواهد در محضر او گناه کند!

اصلاً گناه که هیچ، می‌گویند: همین که من در عبادت کم می‌گذارم، خودش، گناه است. منتها از طرفی هم می‌گوید: حدّ من همین است و خدا هم از ما بیشتر نخواسته است.

*رفتار کریمانه هادیان الهی

کما اینکه پیامبر احساس می‌کردند که باید تک تک افراد را هدایت کنند، امّا خطاب رسید: «لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ أَلاَّ یَکُونُوا مُؤْمِنین‏»، بس است! تو دیگر داری خودت را به هلاکت می‌اندازی که چرا این‌ها ایمان نمی‌آورند؟!

حالا چرا پیامبر این کار را می‌کردند؟! چون خودشان را در مقابل خداوند شرمسار می‌دیدند و می‌گفتند: ذوالجلال و الاکرام، من را نبی فرستاده، پس کار نبی باید این باشد که تک تک افراد را دعوت کند.

حرص و جوش هادی الهی باید بیشتر از همه باشد که همین‌طور هم هست. شما فکر می‌کنید بزرگان، مراجع، اولیاء خدا و عرفای ما برای خودشان دعا می‌کنند؟ یکی از آقایان بزرگوار که امام جمعه هستند، برای بنده بیان کردند: آیت‌الله خوشوقت در مورد باران رحمت و ... به بنده فرمودند: فلانی! گاهی این‌قدر خیانت زیاد می‌شود که اگر اولیاء خدا با سر و پای برهنه به بیابان رفته و گردن کج کنند و دعا کنند، باز دعا مستجاب نمی‌شود.

البته بنده این مطلب را در مورد بحث از بین رفتن برکت که یکی از موارد آن خیانت است، در شرح دعای روز نوزدهم بیان می‌کردم، امّا در این‌جا می‌خواهم بگویم: معلوم می‌شود اولیاء خدا دلشان برای ما می‌سوزد و بیشتر برای ما دعا می‌کنند.

یک جمله‌ای است که کسی این را درک نمی‌کند. یک موقعی مرحوم مرشد چلویی خدمت ابوالعرفا، آیت‌الله العظمی ادیب آمده بودند، گفته بودند: آقا! مدّتی است که این مطلب به ذهنم می‌گذرد، گفتم: با شما چک کنم که نکند حرف چرندی در درگاه پروردگار عالم می‌زنم! من به پروردگار عالم عرضه می‌دارم: خدایا! من با اینکه می‌دانم نمی‌توانم و توان ندارم و دروغ می‌گویم، امّا حاضرم به جای همه محبّین اهل‌بیت من را در جهنّم ببری - چون ایشان در بازار بود و وضع آن را می‌دید که یک عدّه چه می‌کنند. البته در بازار آن موقع متدیّنین و مؤمنین خیلی زیاد بودند، امّا با این حال مطالبی را می‌دید - امّا محبّین اهل‌بیت را در جهنّم نیاندازی و آن‌ها را مستقیم پیش امیرالمؤمنین ببری.

آقا اشک ‌ریختند و فرموده بودند: می‌دانی این دعایی است که حضرت حجّت به سینه تو وارد کرده است، چون خود آقا هم از بس آن‌ها را دوست دارد، گاهی می‌گوید: خدا! محبّین من را عذاب نکن، اگر می‌خواهی من را عذاب کن، امّا این محبّین من خطا می‌کنند و حواسشان نیست.

کریم این است. کریمانه برخورد می‌کند.

*خدا و ناز بندگان را کشیدن!

خدایا! ما این شب‌ها آمدیم، در شب‌های احیاء هم که می‌بینی در همه جا چه غوغایی است، حتّی آن کسی هم که فکر می‌کنیم نمی‌آید، می‌آید. البته او را هم خودت می‌آوری، تو این‌قدر کریم هستی که بازم می‌گویی: بنده من! بلند شو برویم و این‌طور ناز ما را می‌کشی.

ای بسا نعوذبالله چند شب پیش آن هم در ماه مبارک رمضان در مجلس گناه بوده، امّا می‌گوید: امشب شب قدر است، پاشو برویم. این‌قدر ناز او را می‌کشد که او را در مجلس می‌آورد. این خصوصیّت کریم است که می‌کشد و می‌آورد. چون با فعل خودش کار دارد، نه با فعل طرف مقابلش. فعل خودش کریمانه است، پس باید کارش را انجام بدهد.

قربانت بروم! کریم! امشب هم شب جمعه است. هر لحظه ماه مبارک که نور است، حالا که شب جمعه است، دیگر نور علی نور و نور فوق کل نور است. قربانت بروم! دست ما را بگیر و با ما کریمانه برخورد کن.


- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:28 تیر 1393 - 14:28

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد